ممکن است در نکاه اول چنین به نظر برسد که واژگان سیاسی ارتباطی به معماری ندارد ولی با توجه عمیقتر و بیشتر و با توجه به اینکه:
"معماری تجسم و عینیت فیزیکی مفاهیم و معیارهای فرهنگی و مذهبی و سیاسی و اجتماعی یک ملت با توجه به امکانات و توانایی های مادی و اقتصادی در حیطه دانش فنی و قدرت تکنولوژیکی آن جامعه است" (تعریف از نگارنده)
از یک طرف و از سوی دیگر فقر دانش مطالعاتی اکثر دانشجویان که در برخورد با این واژگان دچار مشکل و اشتباه و گاه خطای فاحش می باشند و
از سوی دیگر ارتباط عمیقتر و گسترده تر دانش معماری در حوزه های مختلف و درگیری روز افزون در مفاهیم ایدئولوژیکی در دوران معاصر
همگی مرا برآن داشت که به اختصار نیم نگاهی کوتاه بر برخی از مهمترین این واژه ها داشته باشم:
واژه های سیاسی
آبسولوتیسم Absolutism
آبسولو بمعنی مطلق است و ومقصود از آبسولوتیسم حکومت مطلقه و ریاست یکنفر شخص مطلق العنان است بر جامعه. در این آئین حقوق و قدرت زمامدار نامحدود است. به معنی استبداد هم هست.
**********************
آپتی میسم Optimism
عقیده به خوش بینی و حسن ظن است.
**********************
اپورتونیسم Opportunism
مسلکی است که طرفدارانش بسرعت برحسب تغییر وضع سیاسی یا تغییر رژیم یا زمامدار بنا به نفع شخصی تغییر عقیده می دهند. ( فرصت جویی )
**********************
اتورتیاریانیسمAutoritarianism
مسلک و سیستم حکومتی است که در آن آزادی فردی تحت الشعاع قدرت دولت قرار میگیرد.
**********************
اتوکراسیAutocracy
سیستم حکومتی را گویند که در آن تمام قدرتها در دست زمامدار باشد.
**********************
آریستوکراسی Aristocracy
(حکومت اشرافی) سیستم و نوعی حکومت که در آن قدرت و نظارت در دست عده کمی از اشراف باشد.
**********************
اسکی پیسم Escipism
بمعنی فرار است, لوو مقصود از آن فرار از شرکت در کارهای اجتماهی وامتناع از قبو ل پستهای دولتی و شرکت در امور حکومت.
**********************
اکسپانسیونیست Expansionist
طرفدار توسعه و گسترش اراضی کشور بوسیله فتوحات نظامی یا به وسایل اقتصادی.
**********************
الیگارشی Olygarichie
روشی در حکومت که توسط چند نفر اداره شود و کلیه قدرت در اختیار عده ای معدود باشد.
**********************
اگوئیسم Egoism
عقیده به اینکه طبیعت انسان در همه جا و همه زمانی اساساٌ خودخواه است، لذا زمامدار باید انگیزه اش اگوئیستیک یعنی خودخواهی و خودپرستی باشد.
**********************
آنارشی Anarechie
آشوب، بی نظمی و هرج و مرج، در زبان یونانی بمعنای ( بدون حکومت ) است.
**********************
آنارشیسم Anarechism
هرج و مرج خواهی، مسلک آنارشیسم حکومت را تنها بموجب بدبختی و مصیبت های اجتماعی می داند.
**********************
انترناسیونالیسم Internationalism
در مقابل ناسیونالیسم است و عبارت است از اعتقاد به این که همکاری و معاونت مابین ملت های جهان موجب سعادت و برقراری صلح و آرامش حکومت جهانی است.
**********************
انتیلکچوال Intellectual
روشن فکر، خردمند.
**********************
انتیلکچوالیسم Intellectualism
مکتب اصالت قریحه و هوش و عقیده به اینکه علم زادۀ عقل است و عقل منبع دانش و کشف حقیقت
**********************
اندیویجوالیسم Individualism
بعنی اصالت فرد و طبق این فلسفه باید اجازه داده شود که هر کس به اختیار آزاد برای خود فکر و کار کند.
**********************
اولتیماتوم Ultimatum
اتمام حجت، آخرین پیشنهادی که دولتی به دولتی میدهد و در صورت عدم قبول موجب بروز جنگ می شود.
**********************
ایرولاشیونیسم Irolationism
اعتقاد به لزوم تبعیت از یک خط مشی و سیاست و کناره گیری علنی یک ملت از همکاری سیاسی و اقتصادی.
*********************
بالشویسمBalshewism
(شیوه ای خاص از مکتب در مارکسیسم است که طبق آن طبق کارگر باید بوسیله دستجات محلی که پیرو انضباطی شدید از طرف دولت مرکزی باشند. هر چه زودتر قدرت سیاسی را بدست آورند.
**********************
بورژوازی Bourgeoisie
سرمایه داری، طبقه ثروتمند و سوداگر.
**********************
پاتریوتیسم Patriatism
بمعنی میهن پرستی است.
**********************
پارتیکولاریسمParticularism
علاقه شدید هر شهر به حفظ حالت خاص خود.
**********************
پاروشیالیسم Parochialisme
محدودیت فکر و دلبستگی به انجام کارهای بلوکی و بخشی و محلی. ( پاروکیالیسم )
**********************
پاسی فیسم Pacifism
صلح طلبی، مخالفت با جنگ به هر نوع و شکلی که باشد.
**********************
پراگماتیسم Pragmatism
اصالت عمل و نقطه مقابل متافیزیک است. پیشوای این مکتب ویلیام جیمز آمریکائی است.
**********************
پروونسیالیسم Provincialism
عقیده به عدم تمرکز امور کشور در پایتخت و تقسیم مسئولیت های هر ایالت به متصدیان امور همان ایالت.
**********************
پلوتوکراسی Ploutocracy
نام سیستم حکومتی است که توسط ثروتمندترین افراد یک جامعه اداره شود.
**********************
پلورالیسم Pluralism
به معنی کثرت، به فلسفۀ سیاسی اطلاق میگردد که علاقه فرد نباید منحصر به پیوستگی سیاسی وی با دولت باشد، بلکه علاقه های دیگری نیز دارد. مانند علاقه مذهبی و اقتصادی.
**********************
تئوکراسی Theocratcy
رژیم و روشی را در حکومت گویند که رؤسا و فرماندهان درجه اول آن پیشوایان روحانی و ارباب دین باشند. بعبارت دیگر حکومت مذهبی است.
**********************
توتالیتاریانیسم Totalitarianism
به معنی حکومت جمعی است و حکومتی است که در کلیه شؤون زندگی فرد دخالت میکند و آنرا تنظیم و برای آن مقررات
وضع میکند.
**********************
تیرانی Tyrannie
به معنی حکومت ستمگری و جور و ظلم است.
**********************
تیموکراسی Timocracy
این اصطلاح در مورد حکومتی و دولتی بکار برده میشود که زمامدارانش تنها بخاطر شرف و بدست آوردن افتخار کار میکنند.این واژه را افلاطون در کتاب حمهوریت خود بکار گرفته است.
**********************
دپارتمانتالیسم Departmentalism
حکومتی که به ایالات و استانها و بخش های کشور استقلال در امور داخلی خود دهد.
**********************
دسانترالیسم Decentralism
عبارت است از انتقال نظارت و کنترل از قدرت مرکزی به واحدهای محلی.
**********************
دسپوتیسم Despotism
حکومتی را گویند که پیرو حکومت مطلقه و خود کامگی و بدست زمامداری خود رأی و مستبد اداره شود.
**********************
دماگوژی Demagogie
عوام فریبی
**********************
دموکراسی Democracy
آزادیخواهی با روشی در سیاست و حکومت که در آن اختیارات در دست مردم و نمایندگان آنها میباشد.
**********************
دمونستراشیون Demonstration
تظاهر دسته جمعی که در آن فرقه ای یا فرقه هایی یا احزاب مختلفی شرکت داشته باشند و بوسیلۀ سخنرانی و گردش در معابر برای بدست آوردن خواستهای خود جد و جهد کنند.
**********************
دگماتیسم Dogmatism
فلسفۀ جزمی، عقیده به اینکه باید کورکورانه از سنت ها بدون پرسش پیروی کرد.
**********************
رادیکالیسم Radicalism
مکتبی است در سیاست که هواخواهان آن از اوضاع موجود ناراضی بوده و طالب تجدید نظر و در هم شکستن تمامی قوانین و
نظامات می باشند. ( برای بوجود آوردن مؤسسات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی نو )
**********************
راشیونالیسم Rationalism
فلسفه اصالت عقل، اعتقاد به برتری و تفوق عقل بر همه چیز. ( راسیونالیسم )
**********************
رفورم ( رفرم ) Reform
اصلاح تغییرات و اصلاحات سطحی در امور اقتصادی و سیاسی بدون توسل به انقلاب و شورش.
**********************
رویالیسم Royalism
سلطنت طلبی، شیوه سلطنت طلبان در برابر جمهوریخواهان.
**********************
ریجوالیسم Ritualism
آداب پرستی، اعتقاد به لزوم رعایت آداب مذهبی وآداب و رسوم بحد افراط.
**********************
ژئوپولتیک Geo poltiqoue
علمی است که هدفش مطالعه و تحقیق در روابط بین جغرافیا با حیات قدرتها و امپراتوریهای بزرگ است.
**********************
سانترالیسم Centralism
اصول تمرکز در روش اداره ی حکومت یک کشور و تمرکز امور در حکومت مرکزی در پایتخت.
**********************
سکولاریسم Secularism
دنیاپرستی، اعتقاد به اصالت امور دنیوی و رد آنچه غیر آنست.
**********************
سندیکالیسم Syndicalism
مسلکی سیاسی و جنبشی انقلابی است، که هدفش بوسیلۀ اتحادیه های کارگری دولت به انجام رسد و دموکراسی پارلمانی را از طریق طغیان و هر نوع انقلابی واژگون کند.
**********************
شووینیسم Chauvnism
ملت بازی، وطن بازی، افراط و مبالغه کورکورانه در میهن پرستی.
**********************
فئودالیسم Feodalism
نوعی حکومتهای مجزا از هم و ملوک الطوایفی در قرون میانه، امروز به کشورهایی اطلاق میشود که عده ای از اشراف و مالکین ملاک باشند.
**********************
فاکشین Faction
بمعنی حزب است.
**********************
فاناتیسم Fanatism یا Fanaticismفاناتیکیسم
به معنای اعتقاد تعصب آمیز و تابع تعصب است، از هر نوع که باشد چه سیاسی، چه مذهبی، چه اخلاقی.
**********************
فدراسیون Federation
اتحادیۀ چندین حکومت مستقل که به صورت دولت متحد در آیند. همگرائی و اتحاد چند دسته از مردم.
**********************
فدرالیسم Federalism
شیوه ای در حکومت و سیاست که به موجت آن بایستی مملکت از اتحاد ایالات مستقل تشکیل شود.
**********************
فراکسیون Fraction
گروهی هم فکر و هم رأی از یک جمعیت یا یک حزب.
**********************
فیزیوکراسی Physiocratie
مسلکی است که به موجب آن بایستی قوۀ مقننه از دخالت وضع قوانین اقتصادی خودداری کند.
**********************
کاسموپولیتانیسم Cosmopolitanism
طریقه ایست از زندگی که افکار و احساسات و کمال مطلوب و عقاید ملل و اقوام را هم علاوه بر ایده الهای ملی خود محترم شمرده و سعی میکنند آنها را با حسن تفاهم درک کنند.
**********************
کنسرواتیسم Contratsocial
فرضیه ای است که طبق آن زمامدار و دولت وقتی میتوانند حکومت کنند که رعایت حقوق مردم را بنمایند.
**********************
کنسرواتیسم Conservatism
محافظه کاری که شامل کلیه موارد چه مذهبی، چه سیاسی، و چه اجتماعی میشود.
**********************
کنفدراسیون Confederation
اتحادیه چند کشور که مجموعاً بصورت دولت واحدی درآمده باشند، ولی در داخل این دولت واحد دولتهای عضو، استقلال خود را حفظ کنند.
**********************
کولکتیویسم Collectivism
سیستمی است اجتماعی که کوشش میکند جامعه را توسط مساعی گروهی اداره نماید.
**********************
گوبی نیسم
عقیده ای منسوب به ژوزف گوبینو، که معتقد به عدم تساوی نژاد انسانی است.
**********************
لگالیسم Legalism
اعتقاد به اصالت قانون و اصول حقوقی.
**********************
لیبرالیسم Liberalism
فلسفۀ آزادی طلبی، اعتقاد به این که انسان آزاد به دنیا آمده و صاحب اختیار و اراده است و باید مجاز باشد به هر اندازه که ممکن است آزاد پرورش و تربیت یابد.
**********************
ماتریالیسم Materialism
ماده پرستی، مادیت و اصالت ماده.
**********************
متروپل Metrpol
کشورهائی که دارای مستعمرات هستند.
**********************
موبو کراسی Mobocracy
حکومت رجاله ها و مردم عوام که غالباً در خلال بحرانها و شورشها به شکل موقتی تشکیل می شود.
**********************
مرکانتالیسم Mercantalism
نام فرضیه ای است که میگوید یک ملت تنها بوسیله ای میتواند از لحاظ اقتصادی قوی شود که صادراتش بر وارداتش افزون باشد.
**********************
مونارشی Monarchie
حکومت پادشاهی، سلطنتی و عبارت است از ادارۀ حکومت و امور دولت بدست یک فرد زمامدار در قالب مورثی.
**********************
میلیتاریسم Militarism
عبارت است از اعتقاد به اینکه جنگ و آماده باش مهمترین وظیفۀ ذاتی یک ملت و عالی ترین شکل خدمات توده است.
(ارتش سالاری)
**********************
ناسیونالیسم Nationalism
مکتب ملیت، ملت پرستی، اعتقاد به برتری یک ملت و تفوق آن نسبت به ملل دیگر.
**********************
وولونتاریسم Voluntarism
اختیار باوری؛ در نظریه های تاریخی، سیاسی و اجتماعی درباره ی رفتار فردی، عبارت است از باور به اینکه انتخاب شخصی در تصمیم گیریها ممکن و کارگر است و رفتار فردی تابع مطلقی از جبر تاریخی یا محیطی و غیره نیست.
**********************
رئاکشیناریسم Reactionarism
(گذشته پرستی) ارتجاع؛ گروهها، حزبها، حکومتها یا طبقه هایی که مخالف هرگونه دگرگونی در روابط و بنیاد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کنونی هستند و خواستار بازگشت به گذشته هستند.
**********************
اوتوپی Utopie
در اندیشه سیاسی و اجتماعی هرگونه نظم اجتماعی آرمانی را به این نام می نامند. (آرمانشهر)
**********************
اوتوپیسمUtopisme
دلبستگی به ایجاد یا خیال پردازی درباره ی یک نظم اجتماعی آرمانی
**********************
آنارشوسندیکالیسم Anarcho-syndicalism
جنبشی که در پایان سده ی نوزدهم پدید آمد و پلی بود میان آنارشیسم و جنبش اتحادیه ی کارگری.
**********************
اولیگارشی Oligarchy
فرمانروایی گروه اندک بر دیگر سازمانها و نهادهای اجتماعی مانند سازمان دینی، اتحادیه ی کارگری، حزب و جزء آنها اولیگارشی نامیده می شود.
**********************
بابوفیسم Babeufism
جنبشی انقلابی فرانسوی قرن هجدهم که هدف آن ایجاد در((جمهوری برابران)) بود.
**********************
بلانکیسم Blanquism
آراء و روش سیاسی لوئی اگوست بلانکی اندیشمند و مبارز اتقلابی فرانسوی. بلانکی سخت به تضادهای اجتماعی نظام سرمایه داری می تاخت و برای برافکندن آن روشهای آنارشیستی و توطئه گرانه پیشنهاد میکرد.
**********************
بولشویسم Bolshevsim
یک ایدئولوژی انقلابی است که از آمیزش مارکسیسم با سنت مردم باوری (( پوپولیسم )) روسیه پدید آمده و پس از رسیدن به قدرت سنت یکه سالاری (( اتوکراسی )) روسیه را ادامه داده است.
**********************
انترناسیونالInternational
نام سه انجمن سازمانهای کارگری و گروهها و احزاب سوسیالیست برای رسیدن به همیاری جهانی و پیش بردن جنبش کارگری در جهان.
**********************
پان Pan
در زبان لاتین پیشوندی است به معنای (( همه ))
**********************
سئپاراتیسمSeparatism
جدایی خواهی، درخواست گروه قومی ساکن سرزمین معینی برای جدایی از قلمرو و حوزه ی حاکمیت سیاسی دولتی که آن قوم و سرزمین جزئی از آن به شمار می رود. هدف جدایی خواهان اغلب تشکیل دولتی تازه در سرزمینی معین برای قوم خاص است.
**********************
رئپوبلیکRepublic
جمهوری، نوعی حکومت که در آن جانشینی (( رئیس کشور )) ارثی نیست و مدت ریاست جمهوری در آن محدود است و انتخاب رئیس کشور که رئیس جمهور نامیده می شود که با رأی مستقیم یا غیر مستقیم مردم انجام می شود.
**********************
رئسیستانسی Resistance
نهضت مقاومت ، جنبشی میهن پرستانه در میان مردم یک کشور بر ضد اشغالگران بیگانه.
**********************
کوسموپولیتانیسم Cosmopolitanism
جهان میهنی، باور به تعلق داشتن به همه ی جهان و نداشتن وابستگیهای ملی و قومی و به طور کلی باور به اینکه جهان میهن مشترک همه مردمان است و مخالفت با میهن پرستی.
**********************
پولیسئنتریسم Polycentrism
چند مرکزیت، جریان تقسیم یک سازمان یا جنبشی واحد به چند مرکز مستقل قدرت.
**********************
اوتونومی Autonomy
خودگردانی، حق تصمیم گیری برای اداره ی امور داخلی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی یک منطقه، سرزمین، یا گروه قومی در درون یک کشور .
**********************
رادیکالیسم Radicalism
گرایش به نظرهای سیاسی تندرو.
**********************
ژاکوبینیسم Jacobinism
جنبش افراطی در دوران انقلاب فرانسه که با روبسپیر و اعضای کلوپ ژاکوبن مربوط است. ویژگی آن دنبال کردن هدفهای انقلابی به هر قیمت و پرهیز از هرگونه سازشگری است.
**********************
سوسیالیسم Socialism
سوسیالیسم تئوری یا سیاستی است که هدف آن مالکیت یا نظارت جامعه بر و سایل تولید، سرمایه، زمین، اموال و جزء آنها بطور کلی و اداره ی آنها به سود همگان است.
**********************
کاپیتالیسم Capitalism
به معنای نظامی است که در آن مالکان سرمایه های بزرگ وجود دارند و واحدهای بزرگ تولیدی و سرمایه ای به آنها تعلق دارد.
**********************
پاسیفیسم Pacifism
صلح دوستی و بیزاری از به کار بردن نیروی نظامی، بخصوص در روابط میان ملتها
**********************
تکنوکراسیTechnocracy
اصطلاحی است که در 1919 ویلیام هنری اسمیت، نویسنده ی آمریکایی، ساخت و با آن پیشنهاد حکومت فنکاران را کرد.
(( حکومت مهندسان بر جامعه ))
**********************
اتوریتاریانیسم Authoritarianism
قدرت باوری- پشتیبانی از حکومت زورگویی که دستورهای آن از ترس کیفر رعایت می شود و دفاع نظری از چنین حکومت و روشی را قدرت باوری گویند.
**********************
فالانژیسم Falangism
نام جزب فاشیست اسپانیا و ایدئولوژی آن. در اصطلاح سیاسی، فالانژ برای دست راستیهای افراطی که به کمک دسته های اوباش در خیابانها به حمله و ویرانگری و بر هم زدن تظاهرات گروهای چپ می پردازند، به کار می رود.
**********************
Directaction
عمل مستقیم- در اصل اصطلاحی است آنارشیستی که مراد از آن عمل تند در بیرون از چارچوب قانونی و پارلمانی حاکم است.
**********************
فاشیسمFascism
این عنوان امروزه، در اصطلاح عام، نامی است برای همه رژیمهای استوار بر دیکتاتوری، و ترور. اما به معنای خاص، نام جنبشی است که در 1919 به رهبری موسولینی، در ایتالیا به راه افتاد و به قدرت رسید و در اواخر جنگ دوم جهانی در سال 1943 بر افتاد.
**********************
کمونیسم Communism
این اصطلاح از ریشۀ لاتین (( کمونیس )) به معنای اشتراکی گرفته شده است و دسته ای از ایده های اجتماعی و یک سنت ایدئولوژیک را در بر میگیرد که غایت آن مالکیت اشتراکی همه ی داراییهاست.
**********************
ایزولاشیونیسم Isolationism
کناره خواهی- سیاستی یه دفاع از سیاستی، نداشتن رابطه ای نزدیک با ملتهای دیگر را راه بهتری برای حفظ منافع ملی می شمارد.
**********************
آکتیویسم Activism
توجه شدید و پرشور به عمل سیاسی و دستیازی به آن.
**********************
کومون Commune
سازمان زندگی و کار جمعی که در آن اعضاء دارایی خصوصی ندارند و از حاصل کار جمعی یکسان برخوردار می شدند.
**********************
ائکسپانسیونیسم Expansionism
سیاست دست اندازی و تجاوز به سرزمین و منابع ملتهای دیگر و کوشش برای تسلط سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی بر آنها.
**********************
لیبرالیسمLiberalism
مجموعه ی روشها و سیاستها و ایدئولوژیهائیکه هدفشان فراهم کردن آزادی هر چه بیشتر برای فرد است.
**********************
پوپولیسمPopulism
بزرگداشت مفهوم (( مردم )) تا حد مفهومی مقدس و باور به اینکه هدفهای سیاسی را می باید به خواست و نیروی (( مردم ))
جدا از حزبها و نهادهای موجود پیش برد.
**********************
پاتریوتیسمPatriotism
عشق ورزیدن به زاد و بوم خویش و آمادگی برای فداکاری در راه پاسداری آن و هر آنچه به هویت قومی و ملی و فرهنگی خویش مربوط می شود.
**********************
نیهیلیسم Nihilism
نظریه و مکتبی فلسفی است که منکر هر نوع ارزش اخلاقی و مبلغ شکاکیت مطلق و نفی (( وجود ))است.
**********************
رفراندوم Referendum
رأی گیری مستقیم از همه ی اعضای تشکیل دهنده ی یک سازمان یا جامعه برای رد یا تصویب سیاستی که رهبران یا نمایندگان پیشنهاد کرده اند.
**********************
آنتی سمیتیسمAnti-Semitism
نفرت از یهودیان یا دشمنی عملی با آنان به قصد آزار یا نابود کردنشان.
**************
ترمیدور
یعنی دوره فروکش کردن شور انقلابی و تحکیم نظام دولتی جدید و کارآمدتر پس از یک دوره تجربۀ فساد
**********************
آفیرماتیوکشن Affirmativeaction
کوشش برای ارتقاء فرصت یکسان از طریق یاری دادن به اعضای گروههایی چون زنان و اقلیتهای نژادی که قربانی تبعیض اند.
**********************
الینیشین Alienation
این واژه را مارکس از فلسفۀی هگل گرفته و برای توصیف بیگانگی یا دورماندگی اشخاص یا طباقات مردم از توانمندی انسانی خویش به کار برد.
**********************
آنارشو کمونیسم- Anarcho -Communism
گونه ایاز آنارشیسم است که خواهان جامعه ای تعامنی است که در آن جامعه کلیدی داراییها در اختیار جامعه و در نظارت تمامی جامعه قرار گیرد.
**********************
جنبشهای استعمار ستیز Anticolonialmovements
کوشش مردم در کشورهای «جهان سوم» برای استقلال از ناوابستگی به حاکمیتهای استعماری.
**********************
آپارتاید Apartheid
سیاست آفریقای جنوبی مبنی بر «جداگری» یا جداسازی نژادها و حفظ قدرت سیاسی در دست سفیدپوستان برقرار گردید.
**********************
بورژوازی Bourgeoisie
در اصل به کسانی اشاره داشته که در بازار شهرها زندگی می کردند. بعدها به طور کلی به طبقه ی متوسط - اشخاس بازاری و متخصص - اتلاث شره است. مارکس، بورژوازی را طبقۀ حاکم در جامعه ی سرمایه داری می داند زیزا این طبقه نیروها یا وسایل تولید را در اختیار دارد.
**********************
سنتر Center
میانه روی - در اصطلاح سیاسی موضع اعتدل یا میانه ی راه در برابر موضع گیریهای افراطی تر چپ یا راست.
**********************
نظارت متمرکز Centralized Control
تفکری که می خواهند نظارت بر همۀ منابع و تصمیم گیری دربارۀ تولید و توزیع کالاها بر عهدۀ حکومت مرکزی باشد.
**********************
کلاسیک کنسرواتیو Classical Conservative
محافظه کار کلاسیک «سنتی» کسانی چون ادموند برک که معتقداند نخستین هدف هر اقدام سیاسی باید حفظ بافت اجتماعی از طریق سیاست محتاطانه اصلاحات باشد.
**********************
اقتصاد دستوری Command Economy
اقتصاد مورد علاقۀ هواراران نظارت متمرکز، تلاشی است برای برنامه ریزی و هدایت توزیع و بولید اقتصادی به جای اتکاء بر نیروهای بازار.
**********************
کمونیتاریان Communitarian
به طور کلی هر کس که خواهان بستگی افراد به یکدیگر در جامعه ای نیرومند بر اساس حمایت متقابل باشد.
**********************
محافظه کاری فرهنگیCultural Conseratism
این گونه محافظه کاری که رابطۀ نزدیک با محافظه کاری کلاسیک دارد، سوءظن خاصی نسبت به تجارت، صنعت و پیشرفت دارد و آنها را تهدیدی برای رابطۀ ما با طبیعت و احترام به مشاغل فرهنگی می داند.
**********************
سانترالیسم دموکراتیک Democratic Centralism
تلفیق مردم سالاری با نظارت تمرکز حزبی