مباني نظري معماري

 

•تعاريف معماري و شهرسازي

 

معماری دريافت بصري از به پرواز در امدن تفكرات خالق
لوكوربوزيه
 Le Corbusier : معماري بازي احجام زير نور است

 

تعريف معماري در فرهنگ لغت عبارت است از: هنر و علم طراحي و بناي ساختمان‎ها.


ويتور ويوس : اولين شخصي كه گفت معماري هنر است.

 

والتر گروپيوس : از قاشق غذاخوري تا شهر دامنه كار معمار را تعريف مي‌كند

 

اتيون لوييس بوله : معماري چيست؟ آيا معماري هنر ساخت‌و‌ساز است؟ يقيناً خير

 

تادااو آندو : معماري بايد كاملاً با اطراف هماهنگي داشته باشد.


جان راسكين : معماري هنر مرتب كردن و تزيينات بنا‌هاي ساخته شده توسط بشر به هر مقصودي است به قسمي كه در ساده‌ترين نگاه سلامت، نيرو و لذت بردن روح را ميسر نمايد.

 

پل سزان نقاش فرانسوي در جايي چنين بيان كرده است كه « تمام فرم ها در طبيعت قابل تجزيه به استوانه، كره و مخروط ميباشند». شايد همين مشخصه بود كه چندي بعد صرف نظر از چالشهاي پرسپكتيوي ( به لحاظ تعدد نقاط ديد ) اصلي لا ينفك از اصول سبك كوبيسم ( مكعب گرايي ) در آثار حجمي و ترسيمي گرديد.

اثر معماري به مثابه رسانه

آثار معماري،  جداي از كاركردهاي فيزيكي مي توانند از منظر ديگري مورد ارزيابي و توجه قرار گيرند كه اين منظر به قابليت ها و كاركردهاي پيامي آنها اشاره دارد.

آثار معماري گذشته از تعريف معماري؛«ظرفي براي زندگي»، ويژگيهاي ديگري هم دارند كه براي مخاطباني كه با نگاه انديشه ورز به آنها مي  نگرند حاوي پيام هايي با محتواي فرهنگي و اجتماعي است.

آثار معماري به «رسانه اي» قابل تشبيهند كه با زبان «عناصر فضايي»  با مخاطب سخن مي گويند

 

زبان معماري،  زبان فضا و مكان است

تجربه حضور در يك فضاي معماري

حقيقت مخاطب مجموعه اي از پيام ها كه با زبان عناصر فضايي بيان مي شوند،

تجربه حضور در فضاي معماري : با حضور در يك فضا و مكان تمام ابعاد وجودي ما، چه به لحاظ فيزيكي و چه به لحاظ ذهني،  مخاطب پيام اثر معماري قرار مي گيرد. به تعبير ديگر، اثر معماري همچون رسانه اي است كه پيامش با زبان فضا به مخاطب عرضه مي شود..

 

اگر كمي در چيستي و ماهيت اين پيام تامل كنيم مي توانيم بگوييم «پيام» آثار معماري همچون «پيام» رسانه هاي جمعي پيش گفته، مقطعي و كوتاه مدت نيست.

معماري پديده اي فرهنگي و اجتماعيست. پيام اثر معماري نيز همواره بازتابي از روح زمان است.

معماري -- همچون يك رسانه -- نقشي را ايفا مي كند كه مي توان از آن با تعبير ايجاد تداوم و پيوستگي فرهنگي در بافت فكري مردم و اجتماع ياد كرد.

 

تعريف معماري :

هر جا كه نياز به طراحي موجوديت يا سيستمي باشد كه ابعاد يا پيچيدگي آن از يك واحد معين فراتر رفته، يا نيازمنديهاي خاصي را تحميل نمايد، نگرشي ويژه و همه جانبه را لازم خواهد داشت كه در اصطلاح به آن ( معماري) گفته ميشود. معماري تركيبي است از علم، هنر و تجربه كه در رشته هايي نظير ساختمان داراي قدمتي چند هزار ساله است. معماري يعني ارائه توصيفي فني از يك سيستم كه نشان دهندة ساختار اجزاء آن، ارتباط بين آنها و اصول و قواعد حاكم بر طراحي و تكامل آنها در گذر زمان باشد.

 

 

 

آنطور كه برونو زوي، «شكستن جعبه» را از اصول معماري مدرن مي داند و اين شكستن را به عملكرد نيز كه دلمشغولي معمار مدرن است مربوط ميكند، ساير پيش آهنگان معماري مدرن نيز كيفيات تنديس گرايانه منتج از اين ديدگاه را كاملا وقع نهاده اند.

ويژگي بياني يا كانسپچوال معماري علي الخصوص در عصر حاضر در مواري حتي با افراط ـ مورد توجه بوده، و به عنوان عرصه تبديل ايده به حجم در مفهوم رسانه اي معماري مورد چالش واقع ميگردد

 

آیین  نامه حمورابی:

هرگاه معماری خانه ای برای شخصی بسازد و ساختمان آن را محکم بنا ننماید بطوریکه خانه ساخته او خراب گردد و موجب مرگ صاحبخانه شود آن معمار را باید اعدام نمود.هرگاه این امر موجب مرگ فرزند صاحبخانه شود باید یکی از فرزندان معمار را اعدام نمود.

 

( لغت نامه دهخدا):

معماري در لغت به معناي علم بنايي و ابعاد سازي آمده است

معمار به معناي بسيار عمارت كننده آنكه عمارت كند وموجب رونق و تعالي گردد

عمارت نيز به معني آبادي است.

 لغات هم ريشه معماري و عمارت نيز همه معنايي از آباداني و زندگي و حيات را درخود دارند.

معمر به معناي طويل العمر، معمر به معناي منزل فراخ با آب و گياه ومردم است.

 معمور يعني آبادان آباد مسكون و داراي جمعيت از مردمان

 

موضوع معماري درباره فضاست

تعاريف مختلفي كه تاكنون از معماري ارائه شده است، اغلب به گونه اي بر اهميت فضا در معماري تاكيد ميكنند،

بطوريكه وجه مشترك بسياري از اين تعاريف، در تعريف معماري به عنوان فن سازماندهي فضا است

فلسفه يا ادبيات - قلمروهاي ممكن

 

معماري به عنوان اجتماعيترين هنر بشري با فضاي اطراف انسان مرتبط است.

 

از ديدگاه اگوست پره(Auguste Perret) ، معماري هنر سازماندهي فضاست و اين هنر از راه ساختمان بيان ميشود

 

ادوارد ميلر اپژوكوم (Edvard Miller Upjokom) نيز معماري را هنر ساختن و هدف كلي آن را محصور كردن فضا براي استفاده بشر تعريف ميكند.

 

گفته لامونت مور (Lamont Moore) نيز معماري هنر محصور کردن فضا جهت استفاده بشر است

 

فرانسيسكو ميليزيا : معماري هنر ساختن است.

 

تويوايتو : معماري پديده شهري است.

 

در قرآن کریم  نيز در مواردي به ساختن و معماري و يا عمارت كه ريشه معماري دارد، اشاره شده است. هنگامي كه خدا ميفرمايد “عمروالارض” يعني زمين را آباد كنيد و زمين بنايي والا مي باشد. تعمير هم از همين ماده است و همچنين عمر نيز به معناي تعمير بدان بواسطه روح است واگر زيارت خانه خدا هم عمره مي گويند باز به همين خاطر است كه زيارت مردم مايه آباداني بيت الله الحرام است. در تفسيرالميزان مجموعه اين معاني ( لغوي وقراني) نشان مي دهد كه مفهوم “معماري” عميقتر از ساختن به تنهايي و ابعادش وسيعتر از به وجود آوردن كالبد يك ساختمان ميباشد كه مفاهيمي مانند زندهسازي و احياء و تداوم وحيات وآباداني را درخود نهفته دارد يا به عبارت ديگر معماري همواره به معناي ايجاد فضايي با روح و حيات تصور مي گردد.

 

رمانتيسم‌ها : معماري هنر مستقل است .

 

فوتوريست‌ها : معماري تحت تأثير جهان مكانيكي و تكنولوژي مي‌باشد.

در مقام تعريف معماري بايد به چند نكته زير توجه كنيم

معماري نوعي عمل خلاقانه است

مقصود آن شكل دادن به فضاي زيست انسان درتماميتش ميباشد

گستردة آن از جوابگويي به نيازهاي انساني در پيوند با محيط و طبيعت تا بيان عواطف و اعتقادات او طيف وسيعي را در برميگيرد.

 

لوكوربوزيه : معماري غير از نمايش ساخت و پاسخ دادن به نياز‌ها است.(منظورم از نيازها استفاده ،راحتي و آسايش عملي است)

 

اسنووا : ايدولوژي لادوفسكي درباره ساخت گرايي اينگونه معرفي شده بود كه معماري بايد تركيب سه عامل روراستي فني، امكان پذيري اقتصادي و بيان تجسمي باشد.

ل‌.بنه‌ووله : معماري مدرن از تغييرات فني، اجتماعي و فرهنگي ناشي از انقلاب صنعتي، زاده شده.


كريستين نور برگ-شولتز : شايد به اين نتيجه برسيم كه صفت كمال معماري در گرو سه معيار اساسي است، نقش ساختمان، شكل و فنون.

 

هولاين : همه معمارند و همه چيز معماري است.

آدلف لوس : معماري چيزي نيست جز يادمان‌ها و مقبره‌ها.

ايزنمن : معماري امروز ما بايد منعكس كننده شرايت ذهني و زيستي ما باشد و آنچه كه در معماري امروز ما مورد غفلت قرار گرفته بخشي از زندگي ما است

 

والترگروپيوس : معماري هنر كاربردي است و در ارتباط نزديك با ساير هنرها شكل مي‌گيرد و نمونه بارز اين تعريف مدرسه باوهاس مي‌باشد.

آنتونيوگااودي : معماري بازگشت به طبيعت و زيست محيط است.

 

چارلز جنكز : معماري از جنس واژه و حرف نيست و نمي‌توان در غالب الفاظ آنرا بيان كرد.

 

آگوست پره : معماري زنده آن است كه معرف صادق زمانه خود باشد.در همه قلمروهاي ساخت آنرا مي‌جوييم و از ميان آنها كارهايي را برمي‌گزينيم كه سخت از كاربري مورد انتظار تابعيت كرده ،با مصالح خردمندانه ساخته شده و با تركيب متناسب عناصر ضروري به زيبايي دست‌يافته باشند.

رابرت ونتوري : معماري تنها تكنيك و تكنولوژي نيست بلكه مسايل بسيار پيچيده و متضاد در ساختمان وجود دارد كه نمي‌توان آنها را ناديده گرفت.

رابرت ونتوري : معماري ادامه فرهنگ، تاريخ و سنت است .

 

بهرام شيردل : معماري هنر نيست، معماري علم است و بايد در خدمت جامعه باشد.

 

فلوبرت : آرشيتكت‌ها همه احمق‌اند –پله‌ها را هميشه فراموش مي‌كنند. (كتاب فرهنگ‌ عقايد معاصر)

 

ویلیام موریس : معماری شامل تمام محیط فیزیکی است که زندگی بشر را احاطه می کند و تا زمانی که عضوی از اجتماع متمدن هستیم نمی توانیم از حیطه آن خارج شویم زیرا معماری عبارت از مجموعه تغیرات و تبدیلات مثبتی است که همامنگ با احتیاجات بشر روی سطح زمین ایجاد شده است و تنها صحراهای دست نخورده ار آن مستثنی هستند